از منظر ناظر خارجی:
یک کتاب متفاوت دو زبانه که نویسنده سعی میکند با نگاهی متفاوت چکیده فرایند برگزاری انتخابات و مصاحبههای علمی متعدد با اعضای کمیته نامزدی ACC (به ریاست رئیس فدراسیون جهانی کوهنوردی) در قالب دغدغه های زیست محیطی ایران و جهان را در این کتاب (به زبان فارسی-انگلیسی) بازگو کند.و اینکه چه انگیزهای باعث میشود ایشان وارد این کارزار خستهکننده و فرساینده انتخابات، آنهم در یک کشور غریب شود؟
“در صعودهای کوهنوردی آدم کمکم به فکر میافتد که کار عذابآوری است و دیگر نمیتواند ادامه دهد، این عذاب یک واقعیت است ولی ادامهدادن یا ندادن صعود، اختیاری است و به خود کوهنورد بستگی دارد که چه تصمیمی بگیرد.“نویسنده در این کتاب میخواهد یادآوری کند کوهنوردی، تحمل سختی، کاندیدااشدن و در معرض انتخاب قرار گرفتن، اختیاری است و نه اجباری……نویسنده سعی میکند معضلات زیست محیطی را در قالب ارائه های وبینار که به انجمن کوهنوردی کانادا ACC) ) نموده است را به بیانی ساده در ده فصل ارائه کند …
درباره کتاب( متن):
متن کتاب ساده ، صمیمی با قلم صادق روایتی متفاوت را بازگو میکند ………ساعات کوهنوردی و طبیعتگردی را که در سکوت و خلوت میگذرد، بسیار دوست دارم. در کوهنوردی معمولاً به چیزی فکر نمیکنم ولی گاهی ایدههایی برای نوشتن پیدا میکنم که خیلی اوقات بعد از صعود از یادم میرود. ایدهها مثل ابرهای آسمان میآیند و میروند، ولی من و کوه میمانیم پابرجا، و این ایدهها مهمان ما هستند. به همین علت آنچه به محیط زیست و کوهنوردی مربوط میشود، مرا حریصتر میکند و حالا من با رسیدن به آستانه ۵۵ سالگیام (سال نوشتن مکتوباتم) میخواهم کوهستان، کوهنوردی و محیط زیست را در قالب یک فرایند انتخابات، مصاحبهها، مکاتبات و ایمیلهای زیادی که در انتقال مفاهیم زیستمحیطی هستند، به خواننده منتقل کنم.
من کلاً قادرم تصاویر و ابعاد مختلف یک ماجرا را متفاوت ببینم و همین نگرش این امکان را به من میدهد تا مواردی را که از چشم دیگران پنهان میماند بنویسم. مانند همین جریان نامزدشدنم برای پست معاونت دسترسی و محیط زیست (Vice President) انجمن کوهنوردان کانادا و رقابت با ۹ کاندیدا دیگر از کشور کانادا و امریکا؛ من خودم هستم نه شخص دیگر، لذا از این استقلال درونیام و رقابت علمی و حرفهای راضیام. قرارگرفتن در معرض رأی و قضاوت دیگران از یک کشور دمکراتیک برایم هیجانانگیز است.
… با این مقدمه میخواهم بگویم چرا وارد فرآیند برگزاری (نامزدی) انتخابات پست معاونت دسترسی و محیط زیست (vice president) انجمن کوهنوردان کانادا (ACC) شدم. (نام کتاب برگرفته از فصل ششم کتاب بهنام «ما در زمین مهمانیم» انتخاب شده است.) بشر حدوداً بین صد تا دویستوپنجاههزار سال است که روی زمین زندگی میکند. این قدمت در مقایسه با عمر کیهان (۱۵میلیارد سال) یا حتی عمر سیاره زمین ۶/۴میلیارد سال، بسیار ناچیز و اندک است. از این منظر انسانها بسان مهمانانی در سفره سخاوتمند زمین، تلقی میشوند که باید حرمت میزبان را نگه دارند. از خودتان بپرسید آیا هیچ مهمانی به میزبانش بیاحترامی میکند؟ آیا هیچ مهمانی خانه میزبان را به آتش میکشد؟ آیا هیچ مهمانی فرزندان میزبانش را میکشد؟ آیا هیچ مهمانی خانه میزبان را آلوده میکند؟
در فصل اول و دوم کتاب بهدلیل نزدیکی به فرهنگ غنی ایرانی (علیرغم آمادهبودن ترجمه انگلیسی) به علت احتمال لغزش در ترجمه و امکان کوتاهی در انتخاب واژههای انگلیسی، انتقال مفاهیم صرفاً به زبان فارسی ارائه شده است.
در باره نویسنده:
محمد حسین صائمیان در طالقان ( استان البرز) متولد شده است .ایشان دانش آموخته دکتری تخصصی مهندسی عمران-ژئوتکنیک است هم اکنون عضوهیات علمی گروه مهندسی عمران-محیط زیست دانشگاه فنی و حرفه ای است .ایشان استاد دوره های ارتقا مهندسین کشور هستند . دهها پروژه زیر بنایی و مادر ( سد ، ورزشگاه ،شبکه آبیاری زهکشی ، راه …) را در قالب مدیر طرح هدایت کرده اند.
سایر کتابهای از این پژوهشگر، که به چاپ رسیده است:
۱- صائمیان، محمدحسین، طالقان بر بستر تاریخ، تمدن و مخاطرات طبیعی و انسانی ،تهران
۲- صائمیان، محمدحسین، از اخلاق مهندسی تا ایمنی سلامتی محیطزیست HSE، تهران
۳- صائمیان، محمدحسین، نوابّه مادری خاص از طالقان، تهران
۴- صائمیان، محمدحسین، سلامتی، ایمنی و محیطزیست، چاپ دوم، تهران، انتشارات دانشگاه فنی و حرفهای، وزارت علوم تحقیقات و فناوری.
۵- صائمیان، محمدحسین، روایتهای ماندگار از طالقان تا بغداد، تهران.
۶- صائمیان، محمدحسین، آب و دیگر هیچ، تهران.
۷- صائمیان، محمدحسین، آموزههای مهندسی از زیستبوم طبیعت، تهران.
۸-صائمیان ، محمد حسین ، آیت الله طالقانی فراتر از زمان و مکان ، تهران
۹- صائمیان، محمدحسین، خورشید همیشه از شرق طلوع نمیکند، تهران (در دست چاپ)
۱۱- We are Guests in the earth –Pro :M.h.saemiyan1
۱۱- The University of the Mountain and Climbing with a Single Shoe–Pro M.h.saemiyan
بخشی از کتاب :
………………..پیشنهادی برای یک موقعیت آکادمیک از یک دانشگاه خیلیخیلیدور (در کشوری دیگر) دارم ولی شاید به دیدگاهایم نزدیک نباشند! عمر کوتاه است. در این موقعیت زمانی و مکانی فکر میکنم بهاندازه کافی ماجراجو نبودم و کارهای جدید و هیجانآور انجام ندادهام. بیشتر احساساتی بودهام و زیاد با عقل و احساس توأم خود، کار نکردهام. داراییهایم برایم دیگر ارزش ندارد. دوست داشتم کارهای داوطلبانه بیشتری برای دیگران انجام میدادم. من بیشتر به زندگی شخصی خودم پرداختم. زندگی را خیلی جدی گرفتم، حتی در نمرهدادن در حد ۲۵/. به دانشجویانم حساسیت به خرج دادم، زیرا به عدالت آموزشی معتقد بودم. زمان زیادی را برای نگرانبودن صرف میکردم. مدام نگران آینده، بیپولی، خانواده، آینده فرزندان و… بودم. برای اینهمه نگرانی پشیمانم. با خودم فکر میکنم چرا بعضیها را قبل از مرگ ندیدم؟ عزیزانی که همیشه یادشان حالم را خوب میکرد. افسوس در زمان ناخوشی و مریضی به دیدار آن نشتافتم. حسرت این قبیل اتفاقات، پشیمانی زیادی برای من ایجاد کرده است. بیشتر از حد مطابق انتظارات خانواده، عمل کردم و مجبور شدم از ایدههای خلاقانه دلخواه خودم چشم بپوشم. در عمر باقیمانده دوست دارم سریعتر قدم بردارم و به حواشی توجه نکنم. در گذشته بهدستآوردن هرچیزی در زمان و مکان خودش، برایم مهم و زیبا به نظر میرسید؛ مانند داشتن خانه، خودرو، موبایل! اما حالا با این عمر سپریشدهام، فکر میکنم اصلاً چه اهمیتی دارد خانه ۵۰ متری یا ۵۰۰ متری؟ موبایل ساده ۲۰ سال پیش یا آیفون؟ خودرو شاسیبلند میلیاردی یا رنو ۵ قدیمی؟ یا سواریگرفتن از یک خر یا اسب؟ مهم کیفیت زندگی، ارتباط و مسیر است؛ وسیلهها هیچ اهمیت ندارند. نمیتوانم کسی را پیدا کنم که رنجهایم را بهجای من تحمل کند، خودم باید دردهایم را به دوش بکشم. در این سنوسال فکر میکنم کارهای نکرده زیادی دارم. مثل خواندن کتابهای نخواندهام! مثل بوکردن گلهای بونکردهام! مثل درآغوشکشیدن پیرزن روستایی! مثل نگاه متفاوت به گنجشکهای حیاط، مثل روزهگرفتنهای زبانی و شنوایی بیشتر! من زیاد خوش نگذراندهام. بیشتر سعی کردم یک عضو هیئتعلمی دانشگاهِ خلاق، ایدهپرداز و اخلاقمدار باشم؛ یک مدیر پروژه که متعهد به رفتار سازمانی عمل میکند و محافظهکار و دستبهعصا پیش میرود، اما حالا نیاز به ریسک دارم. به جسارت بیشتر! خوشبختی با داراییهای اندوخته به دست نمیآید. با ثروت زیاد هم نمیتوان گریبان خوشبختی را گرفت و خوشحال شد. اینکه دیگران به ایدهها و افکار من توجهی نشان نمیدهند، اهمیتی نمیدهم، همان آدمهای مصرفگرا که تنها در روزمرگی نان و فوتبال و… غرق شدهاند. در این میان، من به ندای درونیام توجه میکنم. من میتوانم انرژی خورشید را در غذا و میوهها درک کنم. زیستن توأمان با رنج همراه است؛ زیرا میل در انسان سیریناپذیر است؛ مرتب میل و ملال داریم. همیشه میل به خواستهای داریم، اما هنگامیکه به هدفمان میرسیم خواسته جدید میخواهیم و باز ملال داریم. فاصله بین امیدهای ذهنی و واقعیتهای عینی را میتوانیم با معنا پر کنیم. یاد گرفتهام بعضی از مسیرها را باید بهتنهایی رفت، باید انتظارات از دیگران را به صفر رساند و در سکوت رشد کرد. همواره بسیاری از توصیهکنندگان در کار خودشان ماندهاند و خودشان نمیدانند چهکارهاند؟ سعیام بر این است خودم را از توصیه دیگران آزاد کنم؛ زیرا خیلی خوب میدانم هیچ آدمی با حقوقگرفتن از دیگران ثروتمند نشده است………
خواندن این کتاب متفاوت و پر کشش را به دوستداران ایران و محیط زیست توصیه میکنیم
انتشارات امید سخن
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.