عشق، طوفانی ترین و در عین حال آرام بخش ترین احساسی است که خداوند آفریده است. عشق می تواند جهان ما را دگرگون سازد. این رمان داستانی است از دو عشق. دو عشق که در آغاز لطافتی حیرت انگیز دارد اما چنان سوزان می شود که مرگ را نیز به تحسین وا می دارد. دو عشقی که می توان نمونه آن را، احساس آن را، شور آن را و افسانه آن را در روح و جان مان حس کنیم. هر کسی عشق را تجربه کرده باشد و از شهد شگفت انگیز آن نوشیده باشد، در سرمستی و حلاوت این دو عشق مسحور خواهد شد.
لیمان، نویسنده جوانی است که برای آموزش داستان نویسی به خانه یکی از بازماندگان زندیه پا می گذارد و در آنجا دل در گرو عشق دختری زیبا می گذارد که از نوادگان لطفعلی خان زند است. عشقی شورانگیز شکل می گیرد اما در همان خانه، عشقی دیگر از دل تاریخ آشکار می گردد. عشقی که در هنگامه مبارزات عباس میرزا با دشمن غداری چون روسیه شکل گرفته است. آذربایجان، سرِ ایران در آتش می سوزد و عشقی در قلب رشیدترین مرد، آتشی دیگر به پا کرده است و او با نیروی این عشق دلیرانه به قلب دشمن نابکار می زند. غرامت دل ستایشی ست بی پایان از عشق. از بزرگی و شکوه عشق. صحنه های نبرد ایرانیان با روس ها در نهایت استادی نوشته شده است. به گونه ای که شما خود را در برابر آن مردان دلیر خواهید یافت.
زمانی که کتاب را به پایان رساندید، از خود می پرسید من چه خواندم ؟ یک داستان ؟ یا یک واقعیت ؟
حدیث این کتاب این گونه است. کتابی که نویسنده آن سه سال از عمر خود را در پایش چون شمعی که می سوزد و فرو می ریزد، فدیه کرده است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.