کتاب جادوگری که جادوگری نمی دانست اثر کاظم سلطانی انتشارات ویکتورهوگو

یکی از گونه های جذاب در داستان، جادو و جادوگری است که طرفداران فراوانی دارد خصوصا که سینما با بهره گیری از این نوع داستان ها، تماشاگران بسیاری را به سمت خود کشانده و سود کلانی بدست آورده است.

آدا دختری که در خانواده ای جادوگر زندگی می کند، قبل از آنکه به سن رشد برسد با استفاده از وسیله بجا مانده یکی از اعضای خانواده، خود را به دردسر می اندازد. دردسرهایی که دختری به سن او می تواند به وجود بیاورد. داستانی جذاب که ترسیمی از حضور جادوگران را در ایران بازگو می کند که با چاشنی طنز، خواننده را به دنبال خود می کشاند.

این کتاب شامل چهار داستان است که با محوریت فانتزیا، به هم پیوند می خورد. داستان توپ یادگاری عمو نوروز که در آذر 1356 نوشته شده، داستان عینکی بر چشمان حمید در اسفند 1356 که این دو آغازگر نگارش فانتزی در ذهن نویسنده است که بعدها در سال 1388 منجر به نگارش داستان       « جادوگری که جادوگری نمی دانست » می شود و سرانجام در سال 1397 داستان « از کهکشان راه شیری » این فانتزیا به اوج خود می رسد و تفکر نویسنده را مبتنی بر تنهایی بشر در قالب یک داستان تخیلی و طنز به منصه ی ظهور می رساند.